در مصاحبه با سمیر امین اقتصاددان و اندیشمند مصری
ترجمه: عبدالعزیز مولودی
اشاره: دکتر سمیر امین متولد سال ۱۹۳۱ از نمایندگان برجستهی چپ نو در جهان عرب و از منتقدان جدی سرمایهداری و جهانى شدن است. این اندیشمند مصرى، دکتراى خود را در رشتهی اقتصاد از دانشگاه سوربن پاریس دریافت کرد. در آغاز، در بخش دولتى زادگاه خود به کار پرداخت و در کشورهاى بسیارى همچون فرانسه و سنگال نیز تدریس کرده است. وی هم اکنون مدیر کانون جهان سوم در داکار است که سازمانی دولتى برای پژوهش پیرامون مسائل کشورهاى آفریقایى، آسیایى و آمریکاى لاتین است.
سمیر امین، 30 کتاب به زبانهای فرانسه و عربى نگاشته که محور اصلی بحث در آنها، مسائل اقتصاد جهانى و معضلات اجتماعى جنوب است. کتابهاى انباشت سرمایهدارى در گستره جهانى، مسأله عقب ماندگى، رویارویى با بحران عصر حاضر و ویروس لیبرال از جمله کتابهای اوست. سمیر امین در سال 1388 جایزه «اندیشه آزاد» را که هر سال از سوی مؤسسهی «ابن رشد برای اندیشهی آزاد» در برلین اهدا میشود، از آن خود کرد.
مرور برخی از دیدگاههای امین
وى با نقد سرمایهداری معتقد است که نمیتوان در سایه سرمایهدارى، تمدن عام انسانى بنیاد نهاد. زیرا سرمایهداری در سودای انباشت و سود بیشتر سرمایه خود است نه هدفی دیگر.
سمیر امین، در این راستا، جهانى شدن را یک پروژه و برنامه از پیش تعیین شده میداند. بدین معنا که با گسترش وجهانى شدن نظام سرمایهدارى، قوانین انباشت این نظام یعنى ساز وکارهاى بازار، محوریت و استیلاى سرمایهدارى ومنظومه ارزشهاى فرهنگى غرب حکمفرما شد. پایان یافتن جنگ دوم جهانى با شکوفایى برنامه جهانى شدن لیبرالیسم و سلطه ایالات متحده آمریکا همراه بود. به اعتقاد او سیاست جهانى کردن دو هدف عمده را دنبال میکند، یکى ژرفا بخشیدن به جهانى کردن اقتصاد یا همان سلطه جهانى بر بازار ودیگرى نابود ساختن نیروى مقاومت سیاسى حکومتها و ملتها در برابر آن است.
نتیجه این سیاستها از نظر او، ضمن اینکه به سلطه آمریکا انجامیده است که با همکاری اروپا و ژاپن محقق شده است، گسترش فقر جهانی مخصوصا در کشورهای جنوب است. وی حتی با نقد دموکراسی حاکم بر آمریکا از آن به «دموکراسی بی رمق» یاد میکند و معتقد است که دمکراتیزاسیون در این نظام روندی رو به جلو نیست بلکه چارچوبی برای حمایت از منطق سرمایهداری است.
با این همه، سمیر امین قرن بیست و یکم را یک قرن آمریکایى نمیپندارد؛ زیرا این قرن، قرن تعارضها و برخوردهاى دامنهدار و ظهور مبارزات اجتماعى خواهد بود که جاهطلبىهاى واشنگتن و سرمایه را مورد چالش قرارخواهند داد. از نظر او میتوان از همین حالا نخستین نشانههاى ستیزه میان ایالات متحده، ژاپن و هم پیمان وفادار آنان یعنى استرالیا از یک سو و چین و دیگر کشورهاى آسیایى از سوى دیگر تشخیص داد.
وى با نقد فرهنگ جهانى شدن که از طرف پیروان نیرومند سرمایهدارى مطرحشده و نقد استراتژىهاى منفى همچون تروریسم و اعمال خشونت و دعوت از همه فرهنگها براى برپایى تمدنى انسانى و فراگیر بر اساس دموکراسى و ارج نهادن به تفاوتهاى فرهنگى به -جهانى شدن فرهنگ- فرامیخواند و یقین دارد نظام جهانى مطلوب آینده سرمایهدارى نخواهدبود و تنها نام درخور ساختار نوین جهانى را سوسیالیسم میداند.
ضمن اینکه سمیر امین به عنوان یکی از بازماندگان چپ در جهان معاصر قابل احترام است و تلاشهای او در احیای کشورهای جنوب – یعنی کشورهای عمدتا در حال رشد و بعضا رشد نیافته- از اهمیت زیادی برخوردار است، به نظر میرسد که نگاه کلاسیک مارکسیستی امین به سرمایهداری- که نه جریانی یکدست است و نه میتوان از یک سرمایهداری متحد و به هم پیوسته در حال حاضر یاد کرد- از یک سو مانع از شناخت لیبرالیسمهای موجود است و نه میتواند جایگزین آنرا که به قول او به شکلی محتوم سوسیالیسم است به روشنی بیان نماید. تجربه سوسیالیسم شوروی و آثار اندیشهسوز آن طی سالهای حاکمیت حزب کمونیست در شوروی و اروپای شرقی و حتی تأثیر آن بر کشورهای در حال رشدی چون ایران قبل و بعد از انقلاب انکار ناشدنی است و نشان میدهد که در واقع امر و فراتر از تحلیل ایدئولوژیک صرف بایستی با مسائل جهانی مواجه شد. اگر سرمایهداری را بتوان منطقی صرفا سودگرایانه تلقی کرد، لازم است در کنار آن وجوه مختلف اندیشههای لیبرالیستی را نیز ببینیم که در ترکیب با بعد سیاسی آن توانسته است هم ظرفیتهای درونی لیبرالیسم را آزاد نماید هم در برابر بحرانهای دورهای با انعطاف رفتار کرده و در این راستا از تغییر و اصلاح روشها رویگردان نبوده است. باز هم به قول سمیر امین ممکن است همه این تمهیدات برای تحقق هدف اساسی سرمایهداری یعنی کسب سود بیشتر بوده است. بسیار طبیعی است که جایگزین سرمایهداری از دیدگاه سمیر امین سوسیالیسمی نیست که در شوروی تجربه شد. بلکه در میان انواع سوسیالیسمها آنکه بیشتر به واقع نزدیکتر است سوسیال دموکراسی است که به عنوان راه سوم از سوی برخی متفکران انگلیسی نیز مطرح شده است. در آن صورت نیز این سئوال که وضعیت کشورهای جنوب چگونه خواهد بود به نظر میرسد باز درهالهای از ابهام قراردارد. زیرا کشورهای مذکور بنا به دلایل و علل مختلف تا رسیدن به وضعیتی که بتوانند برای تحقق هدف مشترکی که آنها را گرد هم آورد به صورت هماهنگ عمل نمایند، فاصله زیادی دارند.
در مصاحبه پیش رو که در سال 2009 میلادی با وی صورت گرفته است و برگردان از متن عربی است که در سایت قنطره منتشر شده است به بیان دوباره دیدگاههای خود در زمینه جهانی شدن، لیبرالیسم و سوسیالیسم میپردازد. مصاحبه را حسن زنیند برای دویچه وله آلمان انجام داده است.
متن مصاحبه:
سمیر امین اقتصاددان مصری، در نقد مبانی سرمایهداری معتقد است که سرمایهداری محکوم به نابودی است زیرا نمیتواند پاسخگوی خواستههای اجتماعی- اقتصادی جوامع باشد. اما آیا جایگزینهای واقعی برای سرمایهداری وجود دارد؟ جهان عرب در نقشه اقتصادی جهان چه جایگاهی دارد؟
محورهای یادشده موضوع گفتگوی زیر را دربرمیگیرد که حسن زنیند با سمیر امین در برلین و به مناسبت اعطای جایزه ابن رشد برای اندیشهی آزاد به سمیر امین، انجام داده است:
- آیا فکر نمیکنید که ادعای شما برای گذار از سرمایهداری با همکاری بینالمللی نوعی خیالپردازی است، مخصوصا اینکه نظام سرمایهداری به دلیل روبرو شدن با بحران اقتصادی کنونی دارای توان شگفت انگیزی برای پایداری است؟
سمیر امین: درست است که سرمایهداری توانسته است بحرانهای مختلفی را در گذشته از سر بگذراند، اما پرسش این است که با چه هزینهای چنین گذاری صورت گرفته است؟ در هر دورهای سرمایهداری با گذار از یکی از بحرانهای دورهای خود، آثار تخریبی انباشت سرمایه به شدت پدیدار گشته است. مطالعات موردی این موضوع را آشکارا به اثبات رسانده است که توان سرمایهداری در ایجاد بعد تخریبی در انباشته شدن سرمایه آشکار میشود و بدنبال آن چارهای جز اندیشیدن در مورد سیستم جهانی جایگزین انسانیتری نیست که رابطه و علاقه انسان را به طبیعت در مرکز تلاشهای آن قرار دهد، به عبارت دیگر جهانی شدنی مبتنی بر رضایت و توافق که هیچگونه اعتمادی به قدرت و سلطه گری ندارد.
از سوی دیگر، سرمایهداری توانست تنها در طول دو قرن گذشته تفاوت و فاصله اقتصادی در سطح جهانی ایجاد کند که نمونه مشابه آن در تاریخ طولانی بشر دیده نشده است زیرا مبتنی بر سود و انباشت سرمایه است.
در ابتدای قرن نوزدهم نسبت فاصله بین ملل یک به دو بود، در حالیکه این تفاوت امروز به یک به شصت رسیده است. ادامه انباشت سرمایه در عمل گریزناپذیراست و بازگشت طبیعی آن به بحران نیز هم چنین است زیرا مبنی بر رشد بالا بوده و نجومی افزایش مییابد، این رشد سرطانی است و ضرورتاً به نابودی سرمایهداری میانجامد.
- آیا جایگزین واقعی برای گذر از نظام سرمایهداری در حال حاضر وجود دارد؟
سمیر امین: به یقین سوسیالیسم در آینده جایگزن آن خواهد بود. سوسیالیسم چنانکه برخی معتقداند به گذشته تعلق ندارند، وقتی به تاریخ گذشته برمیگردیم در مییابیم سرمایهداری در ذات خود به صورت ناگهانی و بین شب و روز در مثلث لندن، پارس و آمستردام پدید نیامده است. سرمایهداری قبل از اینکه به شکل شناخته شده کنونی آن در آید، در چند موج پی در پی و طی چند قرن تحقق پیدا کرد بنابراین گذر از سرمایهداری به سوسیالیسم نیز به صورت موجهای پی در پی تحقق مییابد.
- شما از صاحبنظران بزرگ جهانی شدن و نقد آن هستید، اما آیا نمیبینید که بسیاری از کشورهای رشد یافته از آن سود بردهاند و اقتصادیهای رشد یافتهای چون برزیل، هند، چین و غیر آن پدید آمدهاند؟
سمیر امین: کشورهای صنعتی پیشرفته یا رشد یافته وجود دارند، ولی پرسش این است که این پیشرفتها آیا به نقش بازارها برمیگردند یا ملل پیشرفته؟ این مشکل اساسی است. سرمایهداری جهانی حاکم که اساسا در اختیار کشورهای غربی است، به ملل دیگر به مثابه بازارهای گشودهای برای گسترش بیشتر سرمایه نگاه میکنند در عین حال این کشورها خودشان را به مثابه ی کشورهای متعالی مینگرند. این امر سرمایهداری را در تناقض با جهانی شدن سرمایهداری حاکم کنونی قرار میدهد.
- آینده جهان عرب در این سیستم اقتصادی کدام است؟ کشورهای عرب برای ایجاد جامعه رفاهی دارند؟
امین : جهان عرب بخشی از کشورهای جنوب است که در آن، کشورها به طور کلی از نظر فرهنگی، مبانی تاریخی و واقعیت آنها در نظم جهانی کنونی متفاوت از یکدیگرند. جهان عرب نقش مهمی در مرحله اول جنبش کشورهای جنوب در دوره کنفراسن باندنگ در سال 1955تا پایان دهه هفتم قرن بیستم بازی کرد. اما در این دوره، دولتهای عربی به علت وجود ثروت نفتی که بسیاری از پندارهای بزرگ آنها را حمایت میکرد و جایگزین انقلاب به معنی گسترده آن شد، هیچ نقش قابل ذکری بازی نکردند. ما در نهایت دیدیم که چگونه این پندارهای نفتی نابود شد، آنچنانکه مثلاً در «دبی» اتفاق افتاد.
- در مورد دبی که درمنطقه عربی به عنوان الگوی اقتصادی به آن مینگرند، فکرمیکنید که بحران آن موقتی است یا ساختاری؟
سمیر امین: اساسا این بحران ساختاری است، پروژه دبی را نمیتوان با پروژه سنگاپور مقایسه کرد. سنگاپور پروژهای تولیدی در بیشتر بخشهای اقتصادی مخصوصا تکنولوژیهای جدید بود، اما دبی پروژهای مصرفی بود که تلاش میکرد ثروتمندان مصرف کننده عرب را در منطقه عربی و غیز آن برای استراحت و راحت طلبی به شهری خیالی فرابخواند.
دویچه وله 2009
نظرات
جهانی شدن تقدیری گریز ناپذیر بوده که خواه ناخواه تحولات اقتصادی ، سیاسی ، اجتماعی و فرهنگی در این راستا تحقق می یابد . بحث امّا بر سر این است که چگونه باید عملی شود . در حال حاضر سرمایه داری حتّی مخالفین سرسخت خود را نیز کم و بیش به خط خود می کشاند . سرمایه داری به علت قائل بودن نقش اصلی برای ثروت تولیدی و در پی انباشت بی مهار آن بهر راه و وسیله از آن بتی ساخته که باید همه چیز در پای آن قربانی گردد . کشور های در حال رشد با الگو قرار دادن این نظام ، بشدّت وابسته اش شده نمی توانند با آن وارد رقابت سالم شوند ؛ زیرا همیشه با تمسخر ارباب جهانخوار مواجه بوده روز بروز بر تعداد سکه هایش افزوده جیب خوذ را خالیتر می سازند . توفیق کاپیتالیسم در حل بحران های متوالیش علاوه بر تکیه بر سرمایه مالی ، اجتماعی ، سیاسی و نیروی نظامی ، نتیجه خودباختگی ملل مستضعف و انتظار خیر از ولایت طاغوت است . هراس جنون آمیز امثال امریکا از هر گونه نهضت استقلال طلبانه به سبب احتمال قریب به یقین افشای نقاط ضعف این غول بی شاخ و دم است .